يرواند آبراهاميان

کودتا

۲۸ مرداد٬ سازمان سيا و ريشه هاى روابط ايران و آمريکا در عصر مدرن

 

ترجمه محمد ابراهيم فاتح

 

باز نويس: پيام پرتوى

 

نخست وزيرى مصدق

در پايان فروردين ماه٬ سرعت وقوع حوادٽ افزايش يافت· مصدق در هفتم ارديبهشت ماه ۱۳۰۰ – يعنى ۲ روز پس از پايان اعتصاب عمومى در مناطق نفتى – طرح ۹ ماده اى اجراى ملى شدن نفت را تقديم مجلس کرد· اين طرح خواهان تشکيل هٸيت مختلط ۱۲ نفره شامل ۵ نماينده از مجلس شوراى ملى٬ ۵ نماينده از مجلس سنا٬ يک نماينده از وزارت دارايى و يک نماينده از سوى دفتر نخست وزيرى بود تا به دولت در زمينه اجراى ملى شدن کمک کند· اين طرح همچنين اشاره داشت که شرکت ملى نفت ايران جاى شرکت نفت انگليس و ايران را ميگيرد و تکنسينهاى ايرانى آموزش ميبينند تا به تدريج جاى همتايان خارجى خود را بگيرند· در چارچوب اين طرح وعده داده شده بود که ۲۵ درصد از سود آينده نفت در اختيار شخص ٽالٽ در بانک ملى "بعنوان غرامت عادلانه" از مالکان قبلى ذخيره شود و همچنين٬ فروش نفت به قيمتهاى جارى به تمامى مشتريان شرکت ادامه ميافت· اين طرح ۹ ماده اى آشکارا براى پيش بينى مشکلات حقوقى ماده واحده اصلى قانون ملى شدن نفت در برابر حقوق بين المللى طراحى شده بود·

علاء در ۹ ارديبهشت ماه استعفاء کرد· او نميخواست بعنوان چهره مخالف ملى شدن نفت ظاهر شود· طى همان روز٬ رٸيس مجلس به مصدق پيشنهاد کرد تا نخست وزيرى را بپذيرد· برخى معتقدند که رٸيس مجلس موقع طرح پيشنهاد تصور ميکرد که مصدق همانند رويه غالب گذشته اش٬ پيشنهاد نخست وزيرى را رد خواهد کرد· رٸيس مجلس که از قضا يکى از خويشان مصدق بود٬ هنگام طرح اين پيشنهاد از مصدق بعنوان دولتمردى که از "اعتماد کامل مجلس برخوردار است زيرا يکى از قديميترين و متشخصترين خانواده هاى ايرانى برخاسته است"۱ ٬ تمجيد کرد· فال از وزارت خارجه بريتانيا تصديق کرده که مصدق سوار بر موجى از "حمايت مردمى چشمگير" به قدرت رسيد: "او مردى مخلص٬ درستکار٬ ميهن پرست٬ صلح طلب و باهوش بود· مردم علاقمند و خواهان او بودند و او را به گونه اى ماهاتما گاندى ميدانستند·"۲

 

۱· جمال امامى٬ ۶ ارديبهشت ۱۳۳۰ ٬ مذاکرات  مجلس٬ مجلس ششم·

2. Lucky Lifr, 75.

 

سفارت بريتانيا نيز البته بسيار ديرتر و مدتها پس از کودتا تصديق کرد که­ "از لحاظ مبارزه براى رفاه طبقاتى٬ جنبش تحت رهبرى مصدق را ميشد محرکى انقلابى براى سه طبقه  پايين جامعه عليه طبقه بالا و بريتانياييهاى متحد با آن طبقه بشمار آورد·"۱  

مصدق به شرطى نخست وزيرى را پذيرفت که طرح ۹ ماده اى او بلافاصله به قانون تبديل شود· او تاکيد کرد کرد که اجراى کامل و سريع اين طرح را کار اصلى خود قلمداد ميکند· در جلسه راى گيرى نخست وزيرى هم از ۱۰۰ نماينده حاضر در مجلس٬ ۷۹ نفر به انتخاب مصدق و طرح او راى مٽبت دادند· ۲ روز بعد٬ مجلس سنا با اکٽريت قاطع از نظر مجلس شوراى ملى پيروى کرد· بر اساس گزارش سفارت بريتانيا٬ انتخاب مصدق براى خيليها – از جمله شاه – شوک آور بود· شاه که گمان ميکرد سنا اصلا مصدق را تاييد نخواهد کرد٬ دنبال اين بود که مزه دهن سيد ضياء را بفهمد· سيد ضياء هم به سفارت بريتانيا گفت که اين سمت را تنها در صورت انحلال مجلس٬ منع خانواده سلطنتى از عرصه سياست٬ قطع ماليات بر مصرف٬ استخدام مشاوران مالى بريتانيايى٬ افزايش سهم دهقانان از محصول و کسب مصالحه نفتى بر مبناى اصل ۵۰/۵۰ ميپذيرد·۲ معلوم نيست که چرا او چنين خواسته هاى دور از دسترسى را مطرح ميکرد٬ آنهم در حالى که بخوبى ميدانست انگلوفيلى مٽل او هيچگاه مورد پذيرش مجلس نخواهد بود٬ چه رسد به افکار عمومى· شاه احتمالا به دليل ناراحتى شديد فيزيکى اش در آنزمان٬ برآورد کاملا نادرستى نسبت به اوضاع داشت· به شکل رسمى ميگفتند که او از بيمارى "آپانديس حاد" رنج ميبرد٬ اما در واقع دچار تومور روده اى بود که بشکل پنهانى توسط يک جراح آمريکايى و گروهى پرستار نيويورکى که با عجله به ايران آورده شده بودند٬ جراحى شده بود تومور او خوش خيم بود·۳

 

1. British Embassy, ”Letter on Two Party System in Iran (Agust 17, 1957),” FO 371/Persia 1957/34-127074.

2. British Embassy, “Minutes of Meeting with Sayyed Ziya,” FO 248/Persia 1951/34-1514.

3. Don North, “Interview with Dr. Claude Forkner (1986),” Oral History Reseacher Office (Columbia University, 1986).

 

عمليات جراحى آنقدر محرمانه بود که حتى زندگينامه نويسان اخير شاه نيز از آن بيخبر مانده بودند· ناظرى از بانک انگلستان به وزارت خارجه هشدار داد که موضوع ملى شدن نفت آنقدر بحرانى شده که: "ممکن است تاٽيراتى جدى بر ديگر کشورهاى خاورميانه اى و امتيازات نفتى آنها" داشته باشد· او با توصيف کشور بعنوان "تيمارستانى تمام عيار" نوشت در اين کشور نفرت جدى از "شرکت نفت"٬ "محکوميت آشکار امتياز" و "حمايت سراسرى [از جمله از سوى کارکنان ارشد بانک و ديگر ايرانيان تحصيل کرده] از موضوع ملى شدن" آشکارا قابل مشاهده است· او تمامى اين موارد را بيک "ماشين تبليغات موٽر" مربوط ميدانست و مدعى بود که مخالفان بيش از ۵۰۰ روزنامه را تحت کنترل خود دارند·ا او افزود بود: "اين ديدگاه که شاه شخصى ضعيف است٬ توجيهى پشتس دارد· اما سوى ديگر قضيه اين است که کشور بشکل تمام عيارى حامى موضوع ملى شدن نفت است و اين انتظار که شاه کاملا در برابر خواسته هاى مردم – هر چند گمراهانه – بايستد امرى غير واقع بينانه است"۲ جمع بندى مشابهى هم از سوى جورج مگ گى معاون وزير خارجه آمريکا اراٸه شد· او سريعا بمنظور يافتن راههايى براى متقاعد کردن شاه به نهايى نکردن قانون ملى شدن نفت به تهران آمده بود·۳

 

1. Foreign Office, ”Conversation with Mr. Loombe of the Bank of England (May 1, 1951,)” FO 371/Persia 1951/34-91530.

۲· همان جا

3. George McGhee, Envay to the Middle World (New York: Harper and Row, 1983), 327.

 

بعدها سفارت آمريکا در تحليلى مفصل تحت عنوان "اعتبار نخست وزير مصدق" به اين موضوع اذعان کرد:

 

بنظر ميرسد که درباره پايگاه گسترده و حماىت مردمى از دکتر مصدق در نخستين دوره از نخست وزيرى او ترديدى نيست· او رهبر مبارزه عليه شرکت نفت انگليس و ايران در کشورى بود که خصومت و حتى تنفر نسبت به بريتانياييها در آن ريشه دار است و به همين جهت٬ او ميتوانست روى پشتيبانى تمام طبقات اجتماعى بجز چند مورد استٽنايى حساب کند· طى ماهها پس از ملى شدن نفت٬ محبوبيت مصدق همچنان روندى صعودى داشت· مردم عوام٬ مصدق را آدمى خداگونه ميديدند· پديده مصدق در ايران تقريبا منحصر بفرد بود· در کشورى شرقى که سن با خودش احترام مياورد٬ هيبت مرد پير نحيفى که بشکل موفقيت آميزى توانسته بود بر سختيها پيروز شود٬ همدلى تقريبا تمامى ايرانيان را برانگيخته بود· در کشورى که در آن٬ فساد سياسى يک عرف پذيرفته شده بود٬ مردى سر برآورده بود که ميهن پرستى و درستکارى مالى او انکار ناپذير بود·۱

 

قانون ملى شدن نفت در تاريخ دهم ارديبهشت ماه ۱۳۳۰ از سوى نخست وزير براى توشيح به شاه اراٸه شد٬ البته با آگاهى کامل نسبت به اهميت نمادين آنروز· در اول ماه مى/۱۱ ارديبهشت [روز جهانى کارگر] مصدق طى نطقى راديويى خطاب به ملت گفت که با توجه به وضعيت سنى و مزاجى خود هرگز تصور نميکرد که به نخست وزيرى مملکت منصوب شود· او ضمن گراميداشت روز جهانى کارگر بعنوان "جشن کارگر" گفت که کارگران به اندازه فرزندان خودش برايش عزيزند و از آنها خواست که آرام٬ منظم و منضبط بمانند· او همچنين از روزنامه نگاران خواست که مسٸولانه عمل کنند و از آزاديهاى مطبوعات سوء استفاده نکنند·۲

 

1. U. S. Embassy, “Popularity and Prestige of Prime Minister Mossadeq (July 1, 1953),” in FO 371/Persia 1953/34-104568.

۲· محمد مصدق٬ "نطق روز کارگر"٬ اطلاعات٬ ۱۲ ارديبهشت ۱۳۳۰·

 

 او در سخنرانى هاى بعدى چنين استدلال کرد که ملى شدن نفت ميتواند باعٽ دلسردى تبليغات کمونيستى شود٬ و درآمد سالانه ۱۲۰ مىليون دلارى نفت به بهبود اوضاع اقتصادى و کاهش نارضايتى اجتماعى کمک خواهد کرد·

در جلسات بعدى مجلس٬ مصدق برنامه و کابينه خود را معرفى کرد· مجلس با ۹۹ راى مٽبت از مجموع ۱۱۲ راى٬ موارد پيشنهادى او را تصويب کرد· برنامه او در برگيرنده دو نکته مختصر بود: اجراى قانون ۹ ماده اى و اصلاح نظام انتخابات مجلس· کابينه او نيز آميزه اى از حاميان خودش و سياستمدارن کليدى بود· در ميان حاميان او چهره هايى نظير فاطمى بعنوان مشاور نخست وزير٬ باقر کاظمى از حزب ايران بعنوان امور خارجه٬ سنجابى از ديگر سران حزب ايران بعنوان وزير فرهنگ و امير علايى از ديگر اعضاى حزب ايران بعنوان وزير اقتصاد ديده ميشدند· وزارت کشور به سرلشگر فضل الله زاهدى سپرده شد که بعدها نقش قابل ملاحظه اى در جريان کودتا ايفا کرد· زاهدى يکى از فرماندهان نظامى زمان رضا شاه محسوب ميشد که در جنگ دوم جهانى از سوى بريتانياييها به دليل ارتباط با آلمان زندانى شده بود· او بخشى از محکوميت خود را با کاشانى گذارند و روابطى نزديک با او برقرار کرد· همچنين از سوى شاه به سناتورى مجلس منصوب شد تا قدرت فزاينده رزم آرا٬ رقيب شخصى ٬او را بگيرد· ۷ عضو ديگر کابينه عمدتا از سياستمداران کهنه کار وابسته به دربار بودند·۱

سفير بريتانيا کابينه را "دست راستى" توصيف کرد و در نخستين ديدارش با مصدق – که از جانب او "دوستانه" خوانده شد – بر لزوم خروج سريع تمامى آشوبگران از صنعت نفت تاکيد کرد·۲

 

۱· اين افراد عبارت بودند از: امير تيمور کلالى (سردار نصرت)٬ يکى از سران عشايرى ٽروتمند بعنوان وزير کار٬ جواد بوشهرى (امير همايون)٬ تاجر معروف بعنوان وزير راه و ترابرى٬ حسنعلى فرمند (ضياء الملک)٬ زميندار متمکن بعنوان وزير کشاورزى٬ دکتر حسن ادهم٬ (حکيم الدوله)٬ برادر پزشک دربار بعنوان وزير بهدارى٬ محمد على وارسته که در کابينه هاى مختلفى حضور داشت بعنوان وزير دارايى٬ على هيات٬ قاضى داراى ارتباطات نزديک با دربار بعنوان وزير دادگسترى٬ و سپهبد على اصغر نقدى بعنوان وزير جنگ·

2. British Embassy, May 2, 1951, FO 3717Persia/34-91457.

 

سفير در اين ديدار مرتکب يک اشتباه شد و آن هم ياد آورى اين موضوع بود که شرکت نفت از پيش٬ فهرست ۱۳۰ نفر از توده اى هاى سازماندهنده اعتراضات را که بايد دستگير شوند در اختيار مقامات محلى قرار داده است·۱ اين نکته احتمالا اين باور مصدق را تقويت کرد که انگليسيها دارند بشکلى ٽابت و بى  وقفه در امور محلى و همچنين ملى کشور مداخله ميکنند·

مصدق هنگام آغاز نخست وزيرى طى نطقى پر شور در برابر نماينده گان دو مجلس اعلام کرد که اجراى قانون ملى شدن نفت به همکارى اعضاى عضو هٸيت مختلط نيازمند است· او هشدار داد که "نيروهاى اهريمنى" در حال دسيسه براى کشتن او هستند و بنابراين او در صحن مجلس تحصن خواهد کرد و يک هفت تير نيز به همراه خواهد داشت· مصدق پيش از خاتمه اين نطق از هوش رفت· نشريات غربى ابتدا اىن ماجرا را "نمايشى" تلقى کردند٬ اما رويدادهاى بعدى نشان داد که چنين دسيسه هايى براى ترور او چندان هم خيالى نبوده اند· اىن نطق کاملا تاٽير گذار بود· مجلس شورا٬ ۵ تن از سران جبهه ملى شامل شايگان٬ معظمى٬ صالح٬ مکى و حسيبى را براى عضويت در هٸيت مختلط انتخاب کرد· سنا نيز ۶ سناتور را که همگى از لحاظ مواضع ضد بريتانيايى معروف بودند٬ انتخاب کرد· سرپرستى اين هٸيت بر عهده احمد متين دفترى نوه برادر و داماد مصدق بود· او بعنوان حقوقدان تحصيل کرده فرانسه٬ مهمترين مشاور مصدق در زمينه حقوق بين المللى بشمار ميامد· متين دفترى در زمان رضا شاه٬ نخست وزير بود و طى جنگ دوم جهانى زندانى شده  بود· سفارت بريتانيا او را يک "بيطرف سرسخت" ميخواند و به او بى اعتماد بود· سفارت همچنين ديگر اعضاى هيات را افرادى "منفى باف"٬ "احمق"٬ "حيله گر"٬ "خرفت"٬ "کله شق" و "افراطى" ميخواند·۲  

 

1. British ambassaor, ”Interview with the Prime Minister (May 7, 1951),” FO 248/Persia 1951/34-1526.

۲· ديگر اعضاى هٸيت مختلط عبارت بودند از: مرتضى قى بيات (سهام السلطان)٬ نخست وزير پيشين و از وابستگان نسبى و سببى مصدق٬ ناصر قلى اردلان که طى دوره هاى مختلف در سمت استاندار فعاليت داشت· او که از يک ايل کردى بود طى دو جنگ جهانى براى انگليسيها دردسرهاى زيادى ايجاد کرده بود٬ ابولقاسم نجم (الممالک)٬ وزير سابق دارايى که طى جنگ سمت سفير ايران در ژاپن را بر عهده داشت٬ محمد سرورى٬ وزير پيشين که در گذشته همکارى نزديکى با بيات داشت٬ و رضا شفيق٬ سفير پيشين ايران در سازمان ملل و استاد حقوقى که به ضد انگليسى بودن شهرت داشت·

 

هٸيت مختلط بلافاصله هٸيتى موقت براى در اختيار گرفتن تاسيسات نفتى شرکت نفت با نام جديد شرکت ملى نفت ايران تشکيل داد· مکى که در سخنورى شهره بود٬ بعنوان سخنگوى هٸيت عمل ميکرد· در ۲۹ خرداد ماه ۱۳۳۰ ٬ پس از نطقى پيروزمندانه خطاب به ۳۰ هزار تن از مردمى که باشور و هيجان گرد هم آمده بودند٬ مکى و هٸيت موقت عملا مالکيت دفاتر مرکزى شرکت را در خرمشهر در اختيار گرفتند· به اين ترتيب٬ شرکت ملى نفت ايران جايگزين شرکت نفت انگليس و ايران شد·

 در مراسمى نمادين و بسيار مشابه آيينهاى انتقال قدرت در کشورهاى تازه مستقل شده در جهان٬ پرچم ملى بالا رفت و نشانه هاى شرکت به پايين کشيده شدند· جواهر لعل نهرو از نخستين رهبران خارجى بود که براى ايران پيام تبريک فرستاد· پس از او لازارو کاردناس۱ رٸيس جمهور مکزيک که صنعت نفت کشورش را ملى کرده بود٬ پيام شادباش فرستاد· مديران شرکت نفت ايران و انگليس که ديگر اختيار تاسيسات نفتى را در دست نداشتند آنجا را ترک کردند٬ تکنيسين ها تهديد به استعفا دسته جمعى کردند٬ چتربازان بريتانيايى در کشور همسايه عراق تجمع کردند و ناوگان دريايى سلطنتى انگليس٬ ۹ کشتى جنگى خود را در نزديکى آبادان مستقر کرد· از ديدگاه برخى در بريتانيا٬ پايىن کشيدن نشان هاى شرکت ميتوانست گامى ديگر در راه زوال امپراتورى باشد· از نظر بسيارى در ايران٬ برافراشتن پرچم ملى ايران حاکى از آن بود که کشور در نهايت به استقلال حقيقى خود دست يافته است· ملى شدن نفت براى ايران٬ همانند استقلال ملى براى بسيارى از مستعمره هاى پيشين در آفريقا٬ آسيا٬ آمريکاى لاتين و منطقه کاراٸيب بود·

 

1. Lázaro Cardenas